به مناسبت 28 تير؛ چهارمين سالگرد آسماني شدن خسرو شكيبايي
به مناسبت 28 تير؛ چهارمين سالگرد آسماني شدن خسرو شكيبايي
خون ببارید در نبود آن صدای اعجازین
:: 2۹ تير 1390 ::

nabpc : خبر فوت خسرو شکیبایی بعد از رفتن رسول ملاقلی پور، دومین خبر فاجعه باری بود که می توانست فقط آنرا شنیده و نه باور کرد؛ و امروز دیگر خسرو در میان ما نیست. دیگر نمی توان حد اعلای بازیگری را در سینمای ایران دید. دیگر از رفلکسهای نریشن دستها و موهای مرد اکتیو سینما خبری نیست. خسرو رفت و ما را در میان انبوهی از ناداشته های سینمایی که می توانست به اوج برسد، تنها گذاشت. خسروی سینمای ایران در حالی دعوت حق را لبیک گفت که یکی از پرافتخارترین بازیگران سینمای کشورمان محسوب می شد و می شود؛ هم به لحاظ دریافت جوایز و سیمرغهای جشنواره و هم از نظر سجایای اخلاقی بی نظیری که چون هاله ای، سرتاپای وجود او را فرا گرفته بود. چگونه می توان به این باور رسید که دیگر نمی توان "حمید هامون" را دید؟ عصیانگری سکانس آخر "اثیری"، مونولوگ سی دقیقه ای و بدون کات "مدرس"، عاشق پیشگی های رئال ایلیا، گریه های معصومانه او در "اتوبوس شب" و ... چگونه می توان آنها را دید و به این باور رسید که خسرو رفته است؟!
سکانس پایاني "دستهای خالی" را به یاد بیاورید؛ سراسر عجز و ناداری را در بازی او ببینید. آری، خسرو رفته است با دنیایی از داشته های واریته وار خود. دیگر ژانری نیست که به محک او درنیامده باشد. از سریال و مجموعه گرفته تا تله فیلم و تئاتر و فیلم سینمایی. بازیگری که با هر نقش آفرینی، بارقه های جدیدی از هنر والای خود را در عرصه های گوناگون این حرفه به منصه ظهور می نهاد. گزاف نیست اگر بگوئیم خسرو مظلوم ترین بازیگر سینمای ما بود. لبان پرخنده و عصبانیتهای تصنعی او راچگونه می توان از یاد برد؟ آن صدای اعجازین دیگر در میان پشته های انبوه خاک خفته است و تا دنیا دنیاست دیگر خبری از بیداری آن نمی توان شنید. خسروی مظلوم سینما که خود را چون کودکی در پاشویه عظیم دریای بازیگری می دانست، در میان اندوه و بهت میلیونها مردمی رخت بربست که همگی او را می شناخته و از اینرو، وی را می ستایند.
چشمان اشکباری که حالا برای دیدن یک پلان جدید از او، دست و پا می زنند و این یعنی جاودانگی تاریخ سینمای ایران. تاریخ تا میلیونها سال دیگر، نام او را در سطر بزرگترین هنرمندان خود قرار خواهد داد.
غم او را دیدیم، شادی او را نیز همچنین، و اینک در نبود او، دل به کدامین سینما خوش کنیم؟ او رفت و ما را برای همیشه از بازیهای فوق رئال، صدای رشک برانگیز و شخصیت ستودنی خود محروم کرد.
باید گریست، بی امان باید گریست؛ در غم مرد بزرگی که با رفتنش ضربه ای بس بزرگ به روحیه ملتی زد که در هنر، او را می پرستیدند و امروز باید به این باور رسید که خسرو شکیبایی فوت کرده است. باوری که نمی توانیم به پس از گذشت چهار سال به این سادگی ها آنرا بپذیریم.

به نام خدا