متن کامل گفت و گوی مجله ی ایرانی با محمد رضا گلزار

این سومین گفت و گوی صفحه اولی زندگی ایرانی با محمد رضا گلزار، است.

پیش از این در شماره های 3 و 8 با گلزار گفت و گو کرده بود . این مصاحبه

آخری، اما متفاوت تر است و در فضای راحت تری برگزار شده .              

 

حال و هوای محمد رضا گلزار بون

گفت و گویی راحت با زندگی ایرانی

چرا کنسرت برگزار می کنی؟یک دست و چند هنوانه؟ چرا ورزش می کنی؟ چرا کلوپ زیبایی داری؟ چرا؟؟ چرا فیلم هایت فروش می کند؟ چرا دستمزدت بالست؟ چرا هستی؟ چرا؟ چرا بارسلونا را دوست داری؟چرا دوباره با امین حیایی کار کردی؟ چرا؟؟؟

روزهای شلوغ

ساندویچ سرد و بازیگری زیر باران

در حال حاضر در دو فیلم به بازی مشغولم، یکی فیلم سینمایی شش نفر زیر باران به کارگردانی علی عطشانی و دیگری ساندویچ سرد به کارگردانی بهمن گودرزی که در آن با امین حیایی همبازی هستم. آنا همتی ، بیتافرهی و تانیا جوهری هم دراین فیلم بازی می کنند و به نظرم کارخوبی از کار در می آید.

برای این فیلم مثل همه ی کارها، تلاش خودم را خواهم کرد، اما نکته این است که فیلمنامه ساندویچ سرد، کار خودم است.

در فیلم شش نفر زیر باران هم کار پر بازیگری است، با دوستان خوبی چون مهتاب کرامتی، آناهیتا نعمتی، گوهر خیراندیش و نیکی کریمی، آتیلا پسیانی همبازی هستم.

«شیش و بش» با اسم تازه

چیزی که منتظرش بودم، فیلم شدن فیلمنامه «شیش و بش» است که فیلمنامه خودم نوشته ام و چندین مدل هم از آن ساخته شده که از آنها اسم نمی برم ولی «شیش و بش» یک کار متفاوت است و مطمئن ام که با استقبال فوق العاده ای روبرو خواهد شد. البته ما اسم این فیلمنامه را به «ساندویچ سرد» تغییر دادیم. این فیلم طنز موقعیت است که مطمئنم شوخی های بامزه ی آن به دل شما خواهد نشست.

فیلمنامه نویس نیستم

من فیلمنامه نویس نیستم و دخالتی هم در این کار نمی کنم. طرحی را در ذهنم داشتم و با کمک یکی از فیلمنامه نویس ها توانستم به صورت فیلمنامه در بیاورم و البته قرار هم نیست که فیلمنامه دومی هم بنویسیم. این نوع طرح را هم خیلی دوست داشتم و خیلی زیاد هم از روی آن کپی زدند چون سه سال است که طرح را نوشته ام و به چند فیلمنامه نویس مختلف دادم و طرح او رفته است و از روی آن فیلمنامه را ساخته اند.

جایزه ای که در کانادا گرفتم

 در سفری که به کانادا داشتم، در فستیوالی که از طرف یکی از دوستان ایرانی ترتیب داده شده بود، عنوان سوپراستار دهه را دریافت کردم که البته امیدوارم شایسته اش باشم. این جایزه وسواس مرا نسبت به کارهایی که در آینده انجام می دهم، بالاتر خواهد برد و البته طبیعی اش هم همین است. البته نمی خواهم در این فرصت گله گذاری کنم و حرف هایی بزنم که یادآوری آنها خودم را هم مکدر می کند، اما فکر می کنم خط کشی ها و مرزبندی هایی در کار ما اتفاق افتاده که همه چیز را زیر سوال برده است.

 

کمال گرایی

در عرصه های مختلف همیشه سعی کرده اید جزیی از نمونه ها و متمایز از دیگران باشید؛ چه از نظر تحصیلی، چه در عرصه ورزش و سینما و مد و خوش پوشی و حالا هم دوباره بازگشت به موسیقی. پشت این چیزها چه چیزی وجود دارد، میل به برتر بود؟

در زندگی ام وقت صرف کرده ام و انرژی گذاشته ام در هر رشته ای که وارد شده ام سعی کرده ام که به بهترین نحو باشد.همیشه تمام تلاشم را کرده ام. اگر در ورزش، سراغ اسکس یا والیبال رفتم سعس کردم آن را به بهترین نحو ممکن یاد بگیرم. توانم در این اندازه بوده است. شاید من هیچ وقت فوتبالیست حرفه ای نمی شدم و نشده ام، چون به سمت فوتبال هم رفته ام ولی موفقیت در آن در توان من نبوده است و این چیزهایی است که در توان و اندازه من بوده تمام سعس ام را هم کرده ام.

یکی از دوستان ورزشکار می گفتند که من هیچ وقت باور نمی کردم که ستاره سینما بتواند ساعت 5 صبح بیدار شود این کار بسیار سختی است. این توان از کجا می آید. آدم می تواند زنگی را راحت تر هم بگیرد.

پشت این ها لذت است.وقتی به پیست می روم و اسکی می کنم احساس می کنم که از این انرژی که تا به حال در زندگی گذشته ام راضی ام. وقتی موسیقی اجرا می کنم هم همین طور، من نمی گویم که بهترینهستم ولی سعی کردم به اندازه خودم در هر کاری که وارد می شوم، تلاش کنم و در بهترین حالتی که از عهده رضا بر می آید، قرار داشته باشم.

ورزش بخش مهمی از زندگی من است

من 13 سال است که در عرصه سینما هستم. چیزی جا به جا نشده. نه،دلیلش این نیست. مگر با یکی، دو روز یا یکی، دو سال والیبال بازی کردن و اسکی کردن می شود کارت مربیگری گرفت. این مساله مربوط به دوران قدیم زندگی من است و من از دوران بچگی تمام تلاش زندگی ام را کرده ام. در هر کاری که می روم رضایی را که هستم، به بهترین نحو احسن نشان دهم. شاید در این کار آدم های موفق تر و حرفه ای تری هم کار کرده باشند ولی من باید باز هم تلاشم رو بیشتر کنم.

 باید استمرار داشته باشی

اصولا ما ایرانی ها خیلی سریع احساساتی می شویم و مثلا ناگهان به سمت ورزش یا هر چیز دیگری با انرژی پیش می رویم و یکهو هم خالی می کنیم. خود من دوستانی را می شناسم که با انرژی زیاد باشگاه می روند و ورزش می کنند ولی همیشه کار را نیمه کاره رها کرده اند. من به خودم عادت داده ام که استمرار داشته باشم. به همین دلیل هم هست موسیقی و سینما را دوست داشته ام، بولینگ را دوست داشته ام، اولین کسی بودم که روی بیلبوردها رفتم و البته همه را با هم جلو برده ام. آخ که چقدر من از خودم تعریف می کنم !!

آقای هدایتی و انتقادی که تکذیب شد

همکاران شما در یک مجله دیگر از قول محمدرضا هدایتی، کنسرت ما را فاد ارزش ارزیابی  کرده بودند. دوست داشتم این متن را به همراه تکذیبیه ای که آقای هدایتی در پاسخ این نشریه نوشته، منتشر می کردید. در این نامه آقای هدایتی گفته بود که به هیچ وجه چنین اظهار نظری درباره کنسرت گروه ریزار نکرده و تعجب کرده است که در این فضا، از قول او چنین مطلبی درج شده است. این ها گرفتاری های ماست. اینکه می خواهیم همدیگر را به هر قیمت ممکن بزنیم. حتی با این شیوه که حرفه ای و درست نیست.

برای سینما کم پول ساختم؟

از شرایط کنونی کمی دلگیرم. من برای این سینما، پول کم نیاورده ام دست خط همین افرادی را که برای من در تلویزیون و مطبوعات می زنند، دارم این ها چندین فیلم به من پیشنهاد داده اند، چند فیلمنامه برای من از سوی همین آدم ها فرستاده شده است. 95 درصد فیلمنامه های سینما در رنج سنی من، برای من فرستاده می شود.

من با شما کار نمی کنم

لازم به گفتن اینها نیست و اگر عنوان می کنم به این دلیل است که می گویم به جای اینکه این همه انرژی علیه من صرف کنید به این فکر کنید که شاید روز بعد بخواهید با من فیلم بسازید. من به آنها بارها گفته ام که آقا و خانم من با شما کار نمی کنم. چون من روراست هستم و روزی من را هم آنها نمی دهند، روزی من را خدا می دهد توکل من به خدا است و تمام تلاشم را می کنم که کارهای خوب ارائه بدهم انتظاراتم بالا رفته است و وسواس بیشتری دارم.

دستمزد من، دستمزد همه را بالا برد

این برای سینما مشکل است که تلویزیون با بودجه ای که در اختیار برخی می گذارد جای اینکه به سینما کمک کنند 5 برنامه را به این موضوع اختصاص می دهند. اشکال کار این است دوستانی با حال بد در مطبوعات شروع به نوشتن می کنند نمی بینند اگر دستمزد من بالا رفته دستمزد تمام عوامل بالا رفته است. آن دوستی که 2 میلیون می گرفت الان 18 میلیون می گیرد کسی که 5 میلیون می گرفت الان 40 میلیون پول می گیره. من این ها را می دانم پس پول سر سفره همه بازیگران و همه عوامل از تدارکات تا مابقی وارد شده است و تهیه کننده هم به هر حال بهره اش را می برد. وقتی فیلمی را به تصویر دنیای هنر به عنوان مثال از 300 تا 600 و 700 میلیون می فروشد آیا کسی در برنامه تلویزیونی می گوید که چرا این همه پول گرفته است.

از هم حمایت کنیم

همه را دوست دارم و شما هم هیچ جا نمی خونید که من مشکل شخصی با کسی داشته باشم. اگر هم گله ای می کنم برای این است که همه خوب شویم. مگر ما یک خانواده بیشتر هستیم؛ یک خانواده سینما و یک خانواده موسیقی، خانواده سینما، خانواده ای است که من در آن بزرگ شده ام. بهترین سال های زندگی ام را در این خانوده گذرانده ام. بیایید از هم حمایت کنیم. مگر من اشتباه نمی کنم؟

من هم اشتباه می کنم. به جای اینکه حالتان از یکسری اتفاقات بد باشد، دعوتم کنید تا صحبت کنیم.

مو سفید ها پا پیش بگذارند 

به نظر من برای بهبود شرایط فعلی احتیاج به این است که مو سفید های سینما دور هم جمع بشوند و میانه را بگیرند و کاری بکنند. مثلا این آدم های استخوان خورد کرده، می توانند مرا صدا کنند و بگویند که رضا در این فیلم انتخاب غلطی داشتی. فیلمنامه بعدی ات را با ما کار کن. یا مثلا در وزارت ارشاد و خانه سینما تیمی تشکیل شود بگویند که الان صلاح است که این سبک کار با تو و آقا و خانم فلانی اجرا شود... با این مدل کار است که شرایط از اینی که هست بهتر خواهد شد. البته روی سخن من به موسفید هاست، نه آنها که اصلا مویی در سر ندارند!

تلاش می کنم، اما حرفه ای نیستم

در کنسرت اخیر با گروه ریزار، پشت درامز نشسته بودی. تمرین هایت را هم که دیدیم، مشخص بود خیلی برای این کار تلاش کرده ای... از دید خودت در ساز نواختن چقر با یک نوازنده ی حرفه ای فاصله داری؟

به هر حال باید تلاش کرد. من معتقدم که هنوز راه زیادی در پیش دارم باید آنقدر تلاش کنم تا به بهترین نحو ممکن برسم. این کار برای من هم تفریح است و چون من با سازهای مختلف قرابت داشته ام، سعی کردم این کار را هم امتحان کنم. شاید لازم نباشد که بگویم، اما من ادعایی در نوازندگی ندارم.

استادی هم در زمینه درام نوازی داشته اید؟

بله، آقای هومن غفاری استاد درام من بوده اند، استاد نازنینی که من باید سال های سال تلاش کنم تا بتوانم مثل ایشان، درام بزنم.

با این تفاوت که شما در چند زمینه مختلف کار می کنید.

با این حرف عده ای ناراحت می شوند البته منظور من دوستانی است که حاشیه سازی می کنند و به جای اینکه کار درست کنند، فرصت و وقت خود را صرف حاشیه سازی می کنند. به جای اینکه این همه وقت صرف کنند تا کسی را بکوبند، در برسند سعی کنند، ذره ای به خودشان برسند و تلاش بیشتری داشته باشند تا شاید بتوانند کاری انجام دهند.

بار دیگر با امین حیایی

همه چیزهایی که می نویسند

آیا معضل سینمای ما این است که در فیلم «دموکراسی» ستاره کی بود؟

فیلمی ساخته شده است و یکسری اتفاقاتی را که من هم به آن اعتقاد دارم، بیان کرده است. شاید من فکر کنم در طول روز تمام کارها را درست انجام می دهم ولی از دید آدم دیگر هم باید دید که شرایط چطور است. فیلمی درست شده که تا حدی هم موفق بوده است. حالا اینکه ستاره آن فیلم چه کسی است، چه مساله مهمی است که به آن پرداخته شود؟ باید ما بیاییم و نقص های آن فیلم را در آوریم

و عده ای کارشناس و کارگردان موفق هم که به آنها ایمان داریم بیایند هفته ای یک فیلم بررسی کنند.کارگردان آن را صدا کنند، کارگردان جوان و کار اولی را. ایرادات کار او را بگویند، جای غلط دوربین را بگویند. به فیلمنامه نویس اگر سبک غلطی دارد بگویند، اگر فیلم به درد اجتماع ما نمی خورد، به تهیه کننده ها بگویند که این سبک فیلم ها را نسازن. با این مدل نقد کار کنیم این کار به من هم خط می دهد؟ من را هم در جریان دیگر می اندازد.

فیلمنامه های تکراری...

وقتی از 50 فیلمنامه ای که به دست من می رسد 48 تا از آنها مضمون های ثابت و تکراری دارد من فقط 2 فیلم دیگر را می توانم انتخاب کنم و آن دو هم شاید در ژانری باشد که من نپسندم. من ادعا ندارم که بهترین بازیگر ایران هستم و هیچ وقت هم این ادعا را نخواهم کرد و برای پیشکسوت هایم هم خیلی احترام قائل ام.

دنبال اتفاق های نو

من هر روز دنبال یک اتفاق جدید در زنگی ام هستم و سعی و تلاش می کنم تا به آنها برسم. آنقدر جا برای پیشرفت آدم ها هست که هر چه بردی می بینی چقدر عقب هستی! اما متاسفانه دور بر ما پر شده از آدم هایی که برای هم پشت پا می گیرند. این فرهنگ بدی است که مانع از پیشرفت و طبع آزمایی می شود. من هر چقدر که هستم و هر چه که دارم، مشخص است. میزان توانایی هایم، مقدار هنرم و... چه بهتر که تلاشمان را به سمت مثبت ببریم.

من و امین حیایی

امین حیایی یک دوست خوب و یک همکار خوب است که بعد از مدت ها دوباره در فیلم ساندویچ سرد با هم، هم بازی شده ایم. خیلی وقت بود که لذت بازی کنار امین رو حس نکرده بودم و خوشحالم که دوباره من و او با هم روی صحنه هستیم. امیدوارم این کا جمعی باعث شود موفقیت های بزرگی که کارهای دو نفره ما داشت، تکرار بشود. چیزی که قطعا نفعش به همه ی سینما خواهد رسید. سینمایی که همه از کاهش بینندگانش می گویند...

پسر گلفروش گفت: راست است 90 میلیون گرفته ای ؟!

در این مدت از موفقیت چه کسی خوشحال شده اید؟ مثلا علی دایی ؟!( در زمان مصاحبه هنوز پرسپولیس دچار مشکل و باخت های متوالی نشده بود)

من از موفقیت همه ی آدم ها لذت می برم هر ایرانی که موفق شود و پرچم ایران را در هر جای دنیا بالا ببرد باعث خوشحالی من است.انشااله که همه دست در دست هم دهیم و چه در سینما و چه موسیقی پیشرفت کنیم.سینمای ما کمی در حال پس رفت است. باید به هم کمک کنیم و شرایط را جلو ببریم. برنامه بدی در تلویزیون در حال پخش است که در شرایط کنونی، جای کمک به سینما آن را می کوبد و مشخصا مسخره است. به نظرم هر کسی که این برنامه را می بیند با من هم نظر باشد. اگر در سینما جایگاه بزرگی دارند پس به سینما کمک کنند. البته به نظرم جایگاهی هم ندارند. اگر ضعف در کار کارگردانی وجود دارد، او را دعوت کنند. یا هیاتی باشد که به این کارها پروانه ساخت ندهد. اینکه آدمی را جلوی خانواده و طرفدارهای فیلم هایش و علاقمندامی که قرار است آن فیلم را ببینند، بکوبند، درست نیست باید به عقب رفت و دید آیا فیلم سرمایه ای داشته است؟ چرا به آن فیلم پروانه ساخت داده شده است؟

به هر حال بعد از هر فیلمی نقدی هم هست و هیچ کس هم از نقد خوش اش نمی آید.

بحث نقدکردن با اینکه کسی را مستقیما بکوبند، متفاوت است؛ البته نقد با نقد متفاوت است. من برنامه هایی را می بینم که راجع به دستمزد صحبت می کنند. آیا این سینما غیر از این مشکلی ندارد؟ 5 و 6 برنامه ، راجع به دستمزد سینما صحبت می کنند. راجع به درست یا غلط بودن مبلغ صحبتی نمی کنم ولی به هر حال این مبلغ را کسی داده و من هم گرفتم و آن کسی که پول را داده راضی بوده است. تهیه کننده کار بارها و بارها اعلام کرده است که من این مبلغ را داده ام و سرمایه ی شخصی ام بوده و به دلخواه خودم داده ام و به کس دیگری هم مربوط نیست.

داستان آن پسر گلفروش سر چهارراه را هم بگویید.

سر چهار یک پسربچه 9 ساله به شیشه ماشین من زد. گفت آقای گلزار، گفتم: «بله» گفت «راست است که برای سه روز 90 میلیون پول گرفته اید.» ببینید چقدر مطبوعات به این موضوع پرداخته اند که گدای سر خیابان هم این مساله را بر من می گوید.کسی صلاح دانسته که من در آن کار باشم، کسی دیگر را مناسب ندیده و گفته شاید حضور این آدم به فروش و نوع فیلم برداری و نوع ساخت فیلم کمک کند. آن نقش را برای من دیده و موقع نوشتن برای من نوشته اند. راضی هم بوده اند و خدارو شکر فیلم هم فروش خوبی داشته است بعد هم فیلم را تصویر دنیای هنر با مبلغ خوبی خریده است.

برای این موضوع هم همه راضی هستن جز یک نفر که آن همه در تلویزیون و مطبوعات وقت می گذارد

گفتی وضعیت سینما خیلی خوب نیست. به نظر تو چه کار باید کرد؟

الان جامعه ما به فیلم اجتماعی احتیاج دارد. به بیان معضل های جامعه احتیاج دارد وفیلمنامه نویسان خوبمان جمع شوند، ولی من هم همایت می کنم. اما داستان چیز دیگری است. همه می نشینند و می گویند تیمی تشکیل دهیم و فلانی را بزنیم... آقا تو چه روزنامه ای دستت است من متنی تنظیم می کنم که کار کنی، فلان عکس روی جلد باشد و فلان چیز را در داخل اش بزن و ... گرچه تجربه نشان داده که این مخالف خوانی ها به نتیجه نرسیده است.

بارسلونای تماشایی

برای من و خیلی ها، تماشای فوتبال بارسلونا، یک لذت مدام است. آنها چیزی از خود به دنیا می دهند که من دلبسته آن هستم. یک عده، که بهترین بازیکنان دنیا هستند، دور هم جمع شده اند و در قالب یک تیم، بهترین فوتبال ممکن را بازی می کنند و حتی به رئال مادرید 5 گل می زنند. شاید کلیشه ای به نظر برسد، اما به نظر من موفقیت بارسلونا یک پیام در دل خود دارد؛ اینکه اگر آدم های بزرگ همدیگر را تحمل کنند و به هم پاس سالم بدهند، موفقیتی به دست می آید که ثمره اش را همه با هم خواهند برد.

انتقاد به کنسرت ریزار

به این کنسرت آخری انتقادهای زیادی شد؟

بعضی از انتقادها که به هر حال می شد.

منظورتان چیست؟

خودتان بهتر می دانید که چیست. بعضی ها هستند که به هر حال نسبت به کاری که من می کنم موضع دارند. این یک قسمت مهم از جریانی است که علیه من مطالب زیادی را نتشر کرد.

یعنی هیچ کدام از انتقادها درست نبود؟

من این را نگفتم. به هر حال هر کاری می تواند بهتر برگزار شود.کیفیت انتها ندارد و من این موضوع را درک می کنم. اما یادتان باشد شکل کاری گروه ما متفاوت است. چیزی که در این بین مهمه تلاش گروه و رضایت مردم است.چیزی که امیدوارم به دست آمده باشد.

انتقادی که به شما وارد می شود،  این است که مثلا در گیر موسیقی ریزار خوانندگان و نوازندگان مختلفی را وارد گروه می کنید و در کنسرت بعدی این خواننده ها تغییر می کنند. آیا اساسا می خواهید در قالب گروه آلبوم هم منتشر کنید و یا اینکه فقط به کنسرت بسنده می کنید؟

ما ممکن است که آلبوم هم بدهیم. ما سعس کرده ایم که برای کسانی که بضاعت مالی کمتری دارند با پول یک بلیط کار چندین هنرمند محبوبشان را ببینند؛ یکی مازیار فلاحی را دوست داند،یکی روزبه نعمت الهی را و همچنین کسان دیگر را و این ماجرا مربوط به همین دوست دارند بهرین آهنگ های آنها را به صورت زنده بشنوند  ولی باید چهار کنسرت بروند  تا همه آنها را ببینند ولی در کار ما یک بلیط به دیدن کار این آقایان می آید. هدف دیگر کار ما خیریه است که مقداری از مبلغ فروش را به خیریه هی مختلف اختصاص داده ایم و هدف دیگرم این است که می خواهم با مردم ارتباط داشته باشم و مردم را ببینم.

کدام خواننده یا سبک کدام خواننده را بیشتر دوست دارید؟

همه را دوست دارم.

حرف دیگری مانده؟

حرف که زیاد است. انشااله در یک فرصت دیگر...

با آرزوی اوقات خوش برای شما عزیزان امیدوارم بازم از وبلاگم دیدن کنید، مرسی و خسته نباشید.

  با تشکر مدیریت وبلاگ ناب پی سیwww.nabpc.blogfa.com

 .....................................................................................................................................